درسریال کوزی ییلدیزی (ستاره ی شمال) داستان رنگارنگ کوزی که از زنش جدا شده و به همراه ۳ دخترش سعی در برگشت به زادگاهش اردو را دارد را روایت میکند. کوزی و ییلدیز در کودکی عاشق همدیگر میشوند و حتی در جوانی باهم نامزد میکند. کوزی وقتی برای تحصیلات دانشگاهی به استانبول میرود ییلدیز را فراموش میکند و در استانبول با زنی که عاشقش شده است ازدواج میکند. کوزی که ییلدیز را ترک کرده است بعد از ۲۰ سال همسرش او را ترک میکند و با بی پولی مجبور به برگشت به اردو میشود . کوزی به اردو برمیگردد اما دیگر در زادگاهش خانواده ای ندارد؛ زیرا ۲۰ سال پیش خانواده اش او را طرد کرده اند . ییلدیز بخاطر ضربه ای که از کوزی خورده است بعد از سالها نتواسته این ضربه را فراموش کند و ازدواج نکرده است. اکنون ییلدیز بخاطر اینکه کوزی انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده است برگشته است عصبانی شده و قسم میخورد که کوزی را دوباره به استانبول برمیگرداند . کوزی به برنگشتن ، ییلدیز به نبخشیدن ، خانواده ها به آشتی نکردن قسم خوردن.
کوزی ییلدیزی عشق اول ستاره شمالی