خلاصه داستان :
وقتی که دنیز (burcu-biricik)متوجه میشه که امکان داره عشقش امیر رو که هیچ وقت نتونسته فراموشش کنه توسط ملیسا (hazar-erguclu) داره از دست میره به ایزمر میره تا کاری بکنه
وقتی که دنیز (burcu-biricik)متوجه میشه که امکان داره عشقش امیر رو که هیچ وقت نتونسته فراموشش کنه توسط ملیسا (hazar-erguclu) داره از دست میره به ایزمر میره تا کاری بکنه