خلاصه داستان :
باریش یه پسر مجرد و خوش قلب و مهربون هست که توی مغازه پدرش مشغول به مکانیکی هست.یه روز زیر یکی از ماشینا زنگ میزنه به یک مسابقه تلفنی و پاسخ صحیح رو میده و طرف دیگه تلفن هم زینب نیز همزمان پاسخ صحیح رو میگه که مسابقه تلفنی هردورو برنده مسابقه اعلام میکنه و هردوی اونارو به یک مسافرت عالی آماده میکنند. اما زینب نامزد هست و توی این مسافرت خیلی از معرفت و مهربونی باریش خوشش میاد و …