خلاصه داستان :
آیلین (پینار بیبین) که در دانشگاه ، ترم دوم روانشناسی میخواند ، شبها تو اینترنت سعی میکند به آدمهایی که مشکل دارند با درمان شناسی آنها را یاری و درسهایی که یاد گرفته را بهتر کند . در یکی از این شبها شخصی به نام جاوید دمیر (مراد یاتمان) با او تماس میگیرد . به دلیل اینکه باعث مرگ پسر هفت ساله اش که سرطان داشته ، شده است خیلی افسرده میباشد . آیلین وقتی سعی میکند به جاوید کمک کند از بی تجربگی فکر خودکشی را به سر جاوید می اندازد . برای اینکه این وضعو درست کند ، زن جوان با اطلاعاتی که به دست می آورد به خانه ی تابستانی جاوید در شهر ساپانجا میرود .جاوید زنده است ولی هر چه با آدمی که بی اندازه با گذشته ی خود مشکل دارد زمان میگذراند ، متوجه میشود که این آدم فکرهای دیگری دارد و زندگی اش در خطر بزرگی میباشد .