خلاصه داستان :
داستان مردی را روایت می کند که در شهری که برای شرکت در مراسم تشییع جنازه مادرش رفته بود، در موقعیت های غیرمنتظره ای قرار می گیرد. مسعود که یک کارمند دولتی است، خبر مرگ مادرش را دریافت می کند و برای شرکت در مراسم تشییع جنازه مادرش به شهری که سال ها پیش در آن به دنیا آمده و بزرگ شده است، باز می گردد. مسعود که برای انجام آخرین وظیفه خود در قبال مادرش به شهر آمده است، تنها یک چیز در سر دارد که هر چه زودتر به استانبول بازگردد و ماجرای ناتمام خود را تکمیل کند. با این حال، همه چیز آنطور که مسعود برنامه ریزی کرده بود پیش نمی رود و او باید بیشتر از آنچه فکر می کرد در روستا بماند. در این بین مسعود که به خاطر برادرش موسی در یک گنج یابی شرکت کرده بود، خود را در ماجراهای مختلفی می بیند.