خلاصه داستان :
داستان مرد جوانی را روایت میکند که شروع به طلسم میکند تا معشوق سابقش به او بازگردد. گوکهان و ناجیه که همدیگر را خیلی دوست دارند در حال ساختن برنامه های ازدواج هستند. با این حال، ناتوانی گوکهان پس از حمله باعث ایجاد شکاف بین عاشقان می شود. ناجیه که دیگر نمی تواند فشار خانواده اش را تحمل کند، گوکهان را ترک می کند و نزد معشوق سابقش بوراک باز می گردد. بوراک که پس از تجربههایش روانشناختی او رو به وخامت گذاشته، رها شدن ناجیه را مایه غرور میداند و شروع به طلسم رسانه میکند تا زن جوان را به او بازگرداند. بوراک در گذشته از ناجیه خواسته بود که طلسمهای مشابهی انجام دهد که باعث پیچیدهتر شدن اوضاع شد. در نتیجه طلسمها، موجوداتی که ناجیه را تعقیب میکنند، زن جوان را به فردی خطرناک تبدیل میکنند.