خلاصه داستان :
نائینتارا با آرمان ازدواج کرده است. با این حال، به نظر می رسد که عشق آنها به یکدیگر با حسادت شدید و چشم بد زارین روبرو می شود که ایده خوشبختی یک زوج دیگر را به عنوان او و فرهان تحقیر می کند. شوهر زارین و برادر بزرگتر آرمان از ازدواج ناراضی هستند زیرا فرهان بیشتر از او به کار او توجه می کند.